اگه دوستم داشتی...
 روزی عصبانی اومد پیشم و گفت دوستم داری؟ 
 
 
    
 
گفتم:آره خیلی .
رفت تیغ و آورد و گفت:پس رگت رو بزن!
گفتم: مرگ و زندگی دست خداست.
گفت: پس دوستم نداری.
رفتم تیغ و برداشتم و رگم رو زدم.
وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون می دادم .
گفت: اگه دوستم داشتی هیچ وقت تنهام نمی ذاشتی.
       + نوشته شده در سه شنبه دهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 14:20 توسط nono dell
        |